گرم از دست بر خیزدکه با دلدار بنشینم
زجام وصل می نوشم ز باغ عیش گلچینم
شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد
لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم
مگر دیوانه خواهم شد درین سودا که شب تا روز
سخن با ماه میگویم پری در خواب میبینم
لبت شکر به مستان داد و چشمت به میخواران
منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم
چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از الغامت
زحال بنده یاد آور که خدمتگاه دیرینم
نه هر کو نقش نظمی زد کلامش دلپذیر افتد
تذر و طرفه من گیرم که چالاکست شاهینم
اگر باور نمیداری رو از صورتگر چین پرس
که مانی نسخه میخاهد ز نوک کلک مشکینم
وفاداری و حقگویی نه کار هر کسی باشد
غلام آصف ثانی جلال الدین و الدینم
رموز مستی ورندی ز من بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم
حضرت حافظ
سلام. من یه وب لاگ دارم که توش سوتی ها رو مینویسم . حتمتا به من سر بزن. در ضمن نظر یادت نره http://www.sutiha.blogsky.com
smh_pc@yahoo.com