خود شناسی

چگونه زندگی زیبایی با شناخت نیروهای درونی خود داشته باشیم و بر عالم هستی حکومت کنیم

خود شناسی

چگونه زندگی زیبایی با شناخت نیروهای درونی خود داشته باشیم و بر عالم هستی حکومت کنیم

اثبات وجود خدا

سلام


به عرض دوستان عزیز برسانم که کتابی را مطالعه میکردم که موضوع آن اثبات وجود خدا میباشد و این کتاب آنقدر زیبا بود که لازم دیدم مطالب این کتاب را در این وبلاگ بنویسم و این کتابی که من خواندم چاپ سوم شهریور 1345 میباشد و چاپ جدیدی ازاین کتاب را نتوانستم پیدا کنم و لذا اگر دوستان عزیز چاپ جدیدی از این کتاب دارند را به من اطلاع دهند و اگر ایراداتی را مشاهده کردند به اطلاع من برسانند البته سعی کردم تا حد امکان متن کتاب را به طور کامل بنویسم ولی به علت زیاد بودن مطالب بعضی جاها را خلاصه کردم البته به طوری که به موضوع صدمه ای وارد نشودمهمترین موضوع در مورد این کتاب این است که از هر گونه تعصبات مذهبی به دور است ودر دوره ای به چاپ رسیده که به نظر من از نظر تالیف و ترجمه خیلی آزادتر در مسائل دینی می بوده و توصیه میکنم این کتاب را مطالعه نمایید هر چند در مسائل علمی موضوعات آن به سالهای حدود 1340 میرسد.

با آرزوی موفقیت



آیا جهان آفریدگاری دارد؟

در روزگاران پیشین نیز مردم این پرسش را کرده اند و با پیروی از نیروی اندیشه و درک خود گروهی به پرستش ماه و خورشید وستارگان و گروهی به پرستش بتها و اصنام و گروهی به پرستش پروردگار یگانهء توانا گرویده اند ، گروهی دیگر نیز اسیر انکار و الحاد مانده اند.


در آینده هم مادام که دنیا میگردد و عقل می اندیشد و بشر میبیند و درک میکند، صاحبان خرد در پی آشنایی به پاسخ این سوال خواهند بود.

پس دریافتن این معنی جزو طبیعت و سرشت ماست ، و ما نمی توانیم آنی خالی از آن یا منکر آن و یا غافل از آن باشیم.

اعتقاد به آفیدگار جهان در طرز تفکر و زندگی و فلسفه و نظر انسان دربارهء کارها و حالات نفسانی وحال وآینده ، بلکه هستی و وجود وی اثر بزرگی دارد.

با وجود این همه اهمیت ، کسانی که جواب قاطع میدهند بسیار کم هستند. کودک خردسالی کهبه پدر مراجعه میکنند پدر یا وی را به نرمی از این اندیشه باز می دارد یا به امید قانع ساختن او جوابی سر سری به او میدهد. جوان کنجکاوی که با دوست یا مربی خود این مساله را مطرح میسازد خیلی به ندرت اتفاق میافتد که از آنان پاسخی در یابد که دل حساس او را تسکین دهد و عقل کنجکاو اورا ار ضاء نماید. رجال دین نیز غالباً در پاسخ این سوال به آیاتی از کتب آسمانی و احادیثی از کلام پیامبران توسل میجویند ، از ارزش اکتشافات علوم میکاهند و از به کار بردن روش علمی منع میکنند ، بالنتیجه حیرت سوال کننده افزونتر میشود و با خاطری آزرده از اندیشه و تفکر در این موضوع منصرف میگردد.

مولف کتاب اثبات وجود خدا عیناً همین روش را اتخاذ کردهاست. به جمعی از دانشمندان بزرگ متخصص در رشته های شیمی ، فیزیک ، زیست شناسی ، نجوم ، ریاضیات و غیره نامه ای نوشته و از آنان پرسیده:(آیا شما به خدا اعتقاد دارید؟ ودر این صورت مطالعات وتجسسات علمی تان ، چگونه شما را به سوی پروردگار رهنمون شده است؟)

دانشمندان به این سوال پاسخهای مفصلی نوشته اند ودر آنها علل و عواملی که آنان را به سوی ایمان به آفریدگار فرا خوانده شرح داده اند .

پاسخ چهل تن در کتاب ( اثبات وجود خدا ) درج شده وازاین نظر که مفاهیم آنهاضمن ارائهء قسمتی از افکار و اندیشه های جدید مویدمطالبی است که برای اثبات آفریدگار جهان در کتب آسمانی آمده بسیار حائز اهمیت است.

این دانشمندان بیان میکنند که قوانین دینامیک حرارتی دلالت میکند که باید جهان را بدایتی باشد و اثبات بدایت دنیا وجود مبدائی عاقل مرید و ابدی را ایجاب مینماید.

کسی که در پی درک آیات ذات باری تعالی باید چشم از خاک برگیرد و بدون تعصب عقل خود را به کار گیرد و در افرینش آسنمانها و زمین بیندیشد.

در این کتاب دانشمندان نظر کسانی را که ادعا میکنند دنیا به طو رتصادفی نشاءت یافته ، رد میکنند و برای خواننده معنی تصادف را شرح میدهند و جهت شناساندن مدت احتمال حدوث پدیده ای به اشکال کار و قوانین مصادفه اشاره میکنند.

این کتاب علاوه بر مطالب مزبور ، مزایای ایمان به خدا و اطمینان به وی و التجاء به گشایش او را در تنگدستی و بیماری و هرگونه خطری که انسان را به نومیدی بیم میدهد بیان میکند.

نقشه و هدف یا تصادف ؟

به قلم : فرانک آلن

استاد فیزیک زیستی

بسیاری کوشیده اند این مطلب را آشکار شازند که جهان مادی نیازمند آفرینندهای نیست . ولی آنچه در آن شکی نیست این است که جهان وجود دارد. دربارهء اصل و منشاء آن چهار راه حل را می توان پیش کشید: اول اینکه علی رغم آنچه هم اکنون گفتیم ، جهان را خواب و خیالی بیش ندانیم، دوم اینکه از عدم برخاسته است، سوم اینکه چهان آغازی نداشته و از ازل بوده است، چهارم اینکه جهان آفریده شده.

فرض اول مستلزم قبول این مطلب است که اصلاً مساله ای برای حل کردن وجود ندارد، جز مساله متافیزیکی ضمیر و خودآگاهی آدمی ، که آن خود نیز در این حالت وهمی و خواب و خیالی بیش نخواهد بود.

مسالهء وهمی بودن جهان اخیراًدر علم فیزیک به دست سر جیمز جینز در کتاب "جهان اسرار آمیز"از نو زنده شده و او در آن کتاب مدعی است که " جهان از لحاظ مفاهیم فیزیک جدید قابل تصور به صورت مادی نیست و دلیل آن به نظر من این است که جهان تنها به صورت مفهوم ذهنی در آمده."

بنا به این گفته ، ممکن است کسی بگوید که قطارهای راه آهن خیالی ضاهراً پر از مسافران وهمی بر فراز پل های غیر مادی ساخته شده از مفاهیم ذهنی از روی رودخانه های بی واقعیت عبور میکنند!

فرض دوم ، یعنی اینکه جهان ماده و انرپی به خودی خود از عدم برخاسته نیز مانند فرض اول به اندازه ای بی معنی و محال است که به هیچ وجه قابل ملاحظه و اعتنا نیست.

فرض سوم این که جهان از ازل وجود داشته ، با تصور آفرینش یک جزء مشترک دارد، و آن این که مادهء بیجان و انرژی آمیخته به آن یا شخص خالق هر دو همیشه وجود داشته است.

در هیچ یک از این دو تصور اشکالی که بیش از تصور دیگر باشد دیده نمیشود. ولی قانون ترمودینامیک(حرارت)ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجهء حرارت پست متشابهی می رسند و دیگر انرژی قابل مصرف وجود نخواهد داشت. در آن حالت دیگر زندگی غیر ممکن خواهد بود. اگر جهان آغازی نداشتو از ازل موجود بود ، باید پیش از این چنین آلت مرگ و رکد حادث شده باشد. خورشید سوزان وستارگان و زمین آکنده از رندگی گواه صادق است بر این که آغاز جهان در زمان اتفاق افتاده و لحظهء خاصی از زمان آغاز پیدایش آن بوده، و بنابراین نمیتواند جز "آفریده" باشد.

یک علت بزرگ نخستین،یا یک خالق ابدی بر همه چیز دانا وتوانایی ناچار باید باشد که جهان را ساخته باشد.

راههای شایستگی زمین برای زندگیبه اندازه ای زیاد است که نمیتوان پیدایش حیات را بر آن، نتیجهء تصادف دانست : نخست این که زمین کره ای است که به آزادی در فضا به حال تعادل است و بر گرد محور خود حرکت دورانی روزانه داردکه از آن شب و روز پیدا میشود،و در عین حال حرکت انتقالی سالنه به دور خورشید را نیزانجام میدهد . این حرکتها سبب پیدا شدنتعادل و ثابت ماندن محور زمین در فضا میشود، و چون تمایل محور قطبین نسبت به سطح حرکت انتقالی یعنی دائرة البروج با آن حرکات ضمیمه میشود،نتیجه آنست که فصول سال نظمی پیدا میکند و سطح قابل سکونت زمین مضاعف میشود و بیش از آن که بر کرۀ ثابتی امکان وجود زندگی گیاهی باشد بر این کرۀ گردان حیات نباتی تنوع و توسعه پیدا میکند.

دوم اینکه جوی که از گازهای نگهبان زندگی بر سطح زمین تشکیل شده ، آن اندازه ضخامت (در حدود 800 کیلومتر) و غلضت دارد که بتواند هیچ زرهی زمین را از شر مجموعۀ مرگبار بیست میلیون سنگهای آسمانی در روز که با سرعتی در حدود 50کیلومتر در ثانیه به آن برخورد میکنند ، در امان نگاه دارد. جو زمین علاوه بر کارهای دیگری که دارد ، درجۀ حرارت را بر سطح زمین در حدود شایسته برای زندگی نگاه می دارد و نیز ذخیرۀ بسیار لازم آب و بخار آب را از اقیانوسها به خشکیها انتقال میدهد. که اگر چنین نبود همۀ قاره ها به صورت زمین خشک غیر قابل زیستی در می آمد. با این ترتیب باید گفت که اقیانوسپها و جو زمین عنوان چرخ لنگری برای زمین دارند. چهار خاصیت قابل توجه آب است که زندگی در اقیانوسها و دریاها و رودخانه ها را در زمستانهای دراز از خطر زوال حفظ میکند : 1-خاصیت جذب اکسیژن به مقدار زیاد در درجات پست حرارت.2-اینکه وزن مخصوص آن در 4 درجه بالای درجۀ حرارت یخ بستن است و به همین جهت آب عمیق دریاچه ها و رودخانه ها به حالت مایع میماند. 3-کمکتر بودن وزن مخصوص یخاز آب که به آن سبب یخ در سطح آب قرار میرود و فرو نمی رود. 4- این خاصیت که چون آب منجمد شود مقادیر زیاد حرارت از خود پس میدهد.

خشکیها زمینۀ استواری برای موجوداتی هستند بر آنها به سر میبرند.خاک در خود مواد معدنی خاصی دارد که گیاه آنها را به خود جذب میکندو به صورت خوراکهای مورد نیاز جانوران در می آورد. وجود فلزات در نزدیکی سطح زمین سبب شده است که هنرهای گوناگونی که تمدن از آنها ساخته میشود امکان پذیر باشد.

از کوچکی زمین نسبت به فضا همیشه به تحقیر یاد میشده.

اگر زمین به کوچکی قطر ماه و قطر آن یک چهارم قطر کنونی آن بود ، نیروی جاذبه (یک ششم نیروی جاذبۀ زمین) دیگر برای نگاه داشتن آبها و هوا بر روی آن کفایت نمیکرد ، و درجۀ حرارت به صورت کشندهای بالا میرفت.

به عکس اگر قطر آن دو برابر قطر کنونی میبود ، سطح زمین چهار برابر سطح فعلی و نیروی جاذبه دو برابر نیروی کنونی میشد و ارتفاع جو به شکل خطرناکی تقلیل پیدا میکرد ، و فشار هوا از یک کیلوگرم بر سانتیمتر مربع به دو کیلو گرم بالا میرفت و همۀ این عوامل عکس العمل شدیدی بر روی زندگی می گذاشت . نواحی زمستانی بسیار سردتر زیادتر میشد و جاهای قابل سکونت به صورت قابل ملاحظه ای کاهش پیدا میکرد. نقاط اجتماع مردم از یکدیگر دور و وسایل ارتباطی بسیار دشوار یا تقریباً غیر ممکن میشد.

اگر زمین ما به بزرگی خورشید میبود و چگالی (وزن مخصوص) خود را حفظ میکرد ، نیروی جاذبه 150 برابر میشد و ارتفاع جو به حدود 10 کیلومتر تنزل پیدا میکرد و بخار شدن آب غیر ممکن بود و فشار هوا برابر تقریباً 150 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع میرسید. یک جانور یک کیلوگرمی 150 کیلوگرم وزن پیدا میکرد و اندام آدمی به اندازه سنجاب میشد. زندگی عقلی برای چنینموجوداتی امکان پذیر نبود .

اگر فاصلۀ زمین تا خورشید دو برابر مدار کنونی آن بود ، حرارتی که از خورشید به آن میرسد به ربع حرارت کنونی تنزل میکرد ، و سرعت حرکت بر مدار آن نصف میشود ، و طول مدت زمستان دو برابر میگردید و بنابراینهمۀ موجودات زنده یخ می بستند ، اگر فاصله تا خورشید نصف میشد،گرما چهار برابر و سرعت مداری دو برابر و طول مدت فصول نصف(اگر تغییر فصلی امکان داشت) و زمین به اندازهای سوزان میشد که حیات بر آن نمیتوانست برقرار بماند.

زمین از لحاظ بزرگی و کوچکی و دوری و نزدیکی نسبت به خورشیدو از حیث سرعتی که به روی مدار خود دارد ، چنان به آیین است که میتواند مرکز حیات باشد،و نوع بشر همانگونه که اکنون مشاهده میشود به زندگی جسمی وعقلی و روحی خود ادمه دهد.

اگر در آغاز زندگی نقشه ای نبود ،موجودات زنده ناچار بایستس بنا به تصادف پیدا شده باشند.اکنون تصادف یا چنانکه اصلاح شده است احتمال ، نظریۀریاضی تکامل یافته ایست که بر آن دسته از موضوعات معرفت تطبیق میشود که در آن طرف حدود یقین مطلق قرار دارند. این نظریه محکمترین اصولی را در اختیار ما میگذارد که به وسیلۀ آنها میتوانیم حقیقت را از خطا تشخیص دهیم و حدود امکان حدوث هر شکل خاصی از حوادث را حساب کنیم.

پروتئین ها جزء اصلی همۀ یاخته های زنده را تشکیل میدهند و عبارتند از پنج عنصر کربن و ئیدروژن و اکسیژن و گوگرد که شاید در مولکول سنگن وزن آنها 40000 اتم وجود داشته باشد. چون 92 عنصر شیمیایی در طبیعت موجود است که همه بدون نظم و اتفاقی توزیع شده اند ، اندازۀ تصادف و کنار هم قرار گرفتن آن پنج عنصر برای ساختن مولکولهای پروتئین و مقدار مادهای که بایستی پیوسته در حال مخلوط شدن باشد و طول مدت زمانی که برای صورت گرفتن این ترکیب لازم میشود ، همه قابل محاسبه است ، یک ریاضی دان سوئیسی "شارل اوژن گوی" این را محاسبه کرده و حد احتمال 1 را نسبت به 10به توان 16 پیدا کرده یعنی در هر 10 به توان 16 ترکیبی که ممکن است صورت بگیرد تنها یک بار احتمال آن است که ترکیبی مانند ترکیب پروتئین از آن مخلوط بی ترتیب حاصل شود مقداری از مواد که ممکن است در نتیجۀ زیر و رو شدن آنها در کنار یکدیگر یک مولکول پروتئین ساخته شود مطابق حساب او میلیونها بار بیش از همۀ ماده ای ایست که سراسر جهان را تشکیل میدهند.

برای اینکه حادثه ای در سطح زمین صورت پذیر شود تقریباً بیلیونهای تمام نشدنی از سال یعنی 10 به توان 243 سال وقت لازم است.

پروتئین ها از زنجیری موسوم به اسیدهای آمینه ساخته شده اند اینکه زنجیر ترکیبی اتمهای این مواد چگونه به یکدیگر پیوسته شده اند خود مطلب بسیار قابل توجهی است . اگر اتمها به صورت غلطی به یکدیگر پیوسته شوند به جای آنکه مایۀ حیات باشند زهر کشنده خواهد بود. پروفسور لینز انگلیسی حساب کرده است که زنجیر یک پروتئین ساده ممکن است به 10 به توان 48 شکل مختلف تشکیل شود . غیر ممکن است که با احتمالی به این نا چیزی تنها تصادف سبب آن باشد که مولکولی از پروتئین ساخته شود ، تازه پروتئین مادۀ شیمیایی بی جانی است و چون گوهر اسرار آمیز زندگی در می آمیزد زنده میشود . فقط عقل بی پایان یعنی ذات خداوند است که می توانسته است بداند چنین مولکولی قابل پذیرفتن حیات است و توانسته است آن را بسازد و به آن زندگی ببخشد.



دانلود                                                                    ادامه دارد...

نظرات 2 + ارسال نظر
مری شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ب.ظ

سلام ۰بهتر بود خلاصه نویسی میکردین و اصل مطلب رو مینوشتین اینطوری خسته کننده

ابوطالب یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:26 ب.ظ

برای خود وخانواده ارزوی سلامتی دارم برای من روسیاهم دعا کنید ترو به قران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد